بزرگ نمایی اقلیت ها و فرقه سازی استعماری

نوشته شده توسط غلامرضا گلی زواره

از گذشته های دور حکمرانان این منطقه برای تضعیف یکدیگر از تقویت و حمایت اقلیت ها خودداری نداشته اند . «تئوفیل » ، امپراتور روم «بابک خرم دین » را تایید می کرد تا آذربایجان را علیه خلافت اسلامی مستحکم نگه دارد مصری ها نیز «قرامطه و اسماعیلیه » را تقویت می نمودند تا دولت عباسی را ضعیف کنند . و از این رو تشکیلات باطنی یک مرکز فعالیت برای خلفای مصری شده بود . در زمان صفویه هم پادشاهان هندی «حروفیه » و «نقطوی » را حمایت می نمودند و روزی که شاه عباس صفوی به قتل عام نقطوی ها دست زد، نخستین اعتراض را پادشاه هند، «جلال الدین محمد اکبر» برای شاه مزبور فرستاد . دولت عثمانی نیز مشروطه خواهان ایران را نه برای تقویت مشروطه، بلکه برای تضعیف دولت قاجار مورد حمایت قرار می داد و به بهانه وحدت اسلامی از آزادیخواهان جانبداری می کرد ۱)

وقتی پای استعمارگران به سرزمین های خاورمیانه گشوده شد، علاوه بر این که اقلیت ها و فرقه ها را بر علیه مسلمانان تحریک می کردند و انحرافات و بدعت های آنان را برای ایجاد اختلاف بین شیعه و سنی و رودرروی هم قرار دادن مسلمانان اولا بزرگ جلوه می دادند و ثانیا به حساب یکی از این دو مذهب می گذاشتند و به تاسیس فرقه های انحرافی همت می گماشتند چنانکه با برنامه ریزی و حمایت انگلستان، شیخ احمد احسایی سنی مذهب، فرقه شیخیه را چون علفی هرز در بین شیعیان پدید می آورد که اساس آن را خرافات، بدعت ها و تراوشات ذهنی مغشوش و آشفته تشکیل می دهد، باب و بها نیز با نقشه انگلستان در ایران رشد سرطانی یافت و وهابیت در عربستان نیز خود را برای ضربه زدن به باورهای تشیع مهیا کرد .

مستر «همز» ; جاسوس انگلیس در کشورهای اسلامی، می گوید:

«یک بار با بعضی از رؤسای خود در وزارت مستعمرات، موضوع اختلاف شیعه و سنی را مطرح کردم و بدیشان گفتم: اگر مسلمین معنی زندگی را می دانستند در صدد اتحاد و وحدت کلمه برمی آمدند . ناگهان رئیس جلسه سخنم را قطع کرد و گفت: تو باید آتش اختلاف را بین مسلمین دامن بزنی نه این که آنان را به وحدت کلمه و رفع اختلافات موجود دعوت کنی » 2)

وی در مورد ارتباطش با «محمد بن عبدالوهاب » (مؤسس فرقه وهابی) می نویسد:

«بدین نتیجه رسیدم که فرد شایسته برای اجرای مقاصد بریتانیا در منطقه شخص او تواند بود . روح بلندپروازی، غرور، جاه طلبی و دشمنی با علما و مراجع اسلام، خودکامگی و برداشت او از قرآن و حدیث که تفاوت آشکار با واقعیت داشت، بزرگترین نقطه ضعف او بود که می توانست مورد استفاده قرار گیرد۳)

او می افزاید:

«شیخ محمد بن عبدالوهاب را مطابق سلیقه و باب طبع وزارت مستعمرات بریتانیای کبیر پرورش دادیم و او را برای قبول مسؤولیت های آینده اش مهیا ساختیم » 4)

مستر «همز» خاطرنشان می نماید:

«پس از چندین سال، که دعوت محمد بن عبدالوهاب و انتشار مذهب او قرین موفقیت هایی گردید، وزارت مستعمرات تصمیم گرفت از نظر سیاسی هم در جزیرة العرب دست بکار شود، این بود که یکی از عمال خود به نام «محمد بن سعود» را به همکاری با محمد بن عبدالوهاب ماموریت داد … هر روز که می گذشت، ثمره اتحاد این دو به سود انگلیس افزایش می یافت …» (5) .

عبدالبهاء (مؤسس فرقه بهائیت) نیز از امپراتوری انگلیس به دلیل موفقیت در فرقه سازی نشان افتخار دریافت کرد و در این هنگام برای امپراتوری انگلیس دعا نمود (۶) .

 

تهاجم فرهنگی و یورش وحشیانه علیه ارزشهای دینی

ابرقدرت ها برای این که جای پای خویش را در افریقای شمالی و آسیای جنوب غربی محکم سازند، به منظور کم رنگ ساختن فرهنگ قرآن و عترت در میان
مسلمانان و از بین بردن انگیزه های دینی و غیرت مذهبی جامعه مسلمانان، در محورهای ذیل تهاجم فرهنگی خود را سامان دادند:

۱ . گسترش خانقاه های دراویش، پررنگ جلوه دادن صوفی گری و نشر کتابهایی که به نحوی مردم را از حضور در عرصه های اجتماعی معاف می کند و مسلمانان را به روی گردانی از دنیا و گوشه گیری و مردم گریزی تشویق می نماید .

۲ . ترویج افکاری که بر جبر و سرنوشت محترم و غیر قابل تغییر مبتنی است و این که اختیار اتفاقات سیاسی، طبیعی و اجتماعی دست افراد نمی باشد و هرگونه کوششی برای بهبود وضع موجود و اصلاح نابسامانیها نتیجه ای ندارد و چون همه چیز از سوی خداست، مجاهدت در جهت مذکور کاری بیهوده است . !

۳ . رواج این عقیده که اسلام دین عبادت و پرهیزگاری است و کاری به سیاست و امور اجرایی جامعه ندارد و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و جانشینان او در راه حل و فصل چنین مسایلی و نیز بهبود شرایط و روابط سیاسی و اقتصادی هیچ گامی برنداشته اند! !

۴ . رواج و انتشار شایعه اسارت و بردگی زنان و توهین و تحقیر ایشان در جامعه اسلامی، و ایجاد بدبینی در بانوان در خصوص مسایل اسلامی، کوشش برای بی حجابی و رها کردن حجاب پس از آن که عفت و حجاب از جامعه رخت بربست، افراد جامعه به روابط نامشروع تشویق شوند و زمینه های فساد فراهم گردد .

۵ . یکی از اموری که معنویت مسلمانان را تقویت می کند، و آنان را برای مقابله با کفر و نفاق و ارتداد مهیا می سازد، ایجاد ارتباط با مراکز زیارتی و روی آوردن به شعائر مذهبی و مراسم عاشورای حسینی است . استعمارگران کوشیدند در نخستین وهله زیارت مراقد مقدس را نوعی بدعت و خلاف شرع جلوه دهند و توسط ایادی خود خواستند با ویرانی اماکن مزبور فرهنگ زیارت و روح حماسی را در جوامع از بین ببرند و در مرحله دوم کوشیدند، نسبت به اصالت این مراکز در اذهان شک و تردید ایجاد کنند و در سومین مرحله شعائر دینی و مراسم سوگواری برای معصومین علیهم السلام را آغشته به تحریفات و آلودگی هایی کردند تا از محتوای اصیل و سازنده خود بیرون آید و به یک سنت خشک و خالی و خنثی و احیانا پرآفت تبدیل شود .

۶ . تیره ساختن روابط پدران و مادران با فرزندان و از بین بردن نقش تربیتی والدین در پرورش نسل رشد یافته و خو گرفته به موازین و فضیلت های اسلامی و گسترش فرهنگ استعماری در بین نسل جوان و خارج نمودن آنان از حوزه نفوذ عقاید دینی و قطع نمودن ارتباط آنان با مشاهیر دین و پارسایان .

۷ . کاهش حساسیت مسلمانان در خصوص جانبداری از سنت محمدی صلی الله علیه و آله و فرهنگ علوی و ایجاد شک و تردید در اصالت احادیث اسلامی و سیره معصومین علیهم السلام و القای این شبهه که خداوند از عبادت بندگان بی نیاز است و به بهانه شرایط اجتماعی و مقتضیات زمان، مسلمین را از برپایی برخی مراسم و سنت ها برحذر می دارند و ایجاد بناهای مقدس چون ساخت مسجد، حسینیه، تکیه و عمران و آبادانی بارگاه بزرگان دین را اموری غیر ضروری و جزیی و کم اهمیت تلقی کرده و این سنت های نیک را یا به بوته فراموشی می سپردند یا محدود می کردند .

۸ . ترویج این شایعه بی اساس که موضوع خمس که در اقتدار سیاسی اقتصادی جامعه اسلامی نقش مؤثری دارد و فقر و ناداری را کم می کند، مربوط به زمان پیامبر و امامان بوده و نیز این نکته موهوم که; به درآمد حاصل از کسب و کار خمس تعلق نمی گیرد و خمس تنها اختصاص به غنائم جنگی دارد .

۹ . معرفی دین اسلام به عنوان آیینی که تعالیم آن تفرقه و گروه گرایی را ترویج می کند و دلیل این را هم وجود فرقه های گوناگون در میان دو مذهب شیعه و سنی و اختلافات فراوان آنان با یکدیگر ذکر می کنند و این که پیروان این آیین هیچ وقت به تفاهم نمی رسند، هرج و مرج و ناامنی ارمغان این تفکر است، پس باید دلبستگی و ایمان مسلمانان نسبت به اعتقادات کاهش یابد تا اتحادشان به دست آید و تفاهم بین آنان عملی گردد!

۱۰ . گسستن رابطه توام با احترام و قداست بین عالمان دین و جامعه از راه های گوناگون، به عنوان نمونه: برچسب وارد نمودن و شایعه سازی و رواج جو تهمت بر علیه افراد محبوب و علمای مورد تایید جامعه و نیز مطرح کردن برخی عالم نمایان و افراد قلابی در مقابل روحانیت اصیل . همچنین از طریق مطالب مندرج در کتب درسی و تعالیم مدارسی که توسط استعمارگران تاسیس شده یا اداره می گردد . مردم را نس
بت به مراجع و علما بدبین ساختن و ایجاد نفرت و انزجار عمومی و موضع گیری های منفی و مخرب در برابر دانشمندان مسلمان و متفکران دینی .

۱۱ . ایجاد تزلزل در عقیده وجوب دفاع و ستیز با کافران، مشرکان و ملحدان و پافشاری بر این نکته که فرهنگ دفاع و ایثار و فداکاری به صدر اسلام منحصر بوده است و امروزه ضرورتی ندارد .

۱۲ . رواج فساد، شهوت رانی، عیاشی، و روی آوردن به رفاه زدگی و کالاهای مصرفی ساخت غرب با تبلیغات مسموم و ایجاد بی اعتنایی به موازین شرعی در افراد جامعه و بی تفاوتی آنان نسبت به امور اجتماعی و به بوته فراموشی سپردن عنصر امر به معروف و نهی از منکر و همچنین تشویق مسلمین به ایجاد ارتباط و همکاری با فرقه های غیر مسلمان و ترویج قمار، شراب و ربا .

۱۳ . تقویت افکاری که عصبیت های قومی، نژادی و ملی گرایی را زنده می کند و ایجاد دلبستگی به قهرمانان افسانه ای و اساطیری و جداسازی مردم از اسوه های مکارم و فضیلت، تالیف کتابهایی در مورد امثال «بابک خرم دین » ، «مزدک » و … در ایران و روی آوردن روشنفکران وابسته به رژیم سلطنتی به ایران باستان و زنده کردن فرهنگ اساطیری و زرتشتی، که متاسفانه اخیرا این راه و طرز تفکر پرآفت احیا شده است .

۱۴ . گسترش خرافات و باورهای مخدوش و افسانه ای به نام فرهنگ عامه، زیر پوشش میراث فرهنگی و استحاله فرهنگ اصیل که از چشمه جوشان توحید و ایمان سرچشمه می گیرد و جداسازی فرهنگ مردم از باورهای دینی به بهانه حفظ سنت های عامیانه و صیانت از فواکورها و فرهنگ های بومی و در نتیجه اضمحلال هویت راستین و ایجاد حقارت روحی در میان نسل جوان و قطع ارتباط آنان با حقایق ناب قرآنی و روایی . البته در بسیاری از موارد یاد شده، عوامل غافل یا گول خورده داخلی نیز نقش دارد .

۱۵ . کشورهای اسلامی را با وجود منابع سرشار، ذخائر غنی و موقعیت ممتاز و نیروی کار فراوان از طریق عقد قراردادهای تحمیلی . فشارهای سیاسی، مناقشات مصنوعی در حالت عقب افتادگی و عدم توسعه نگاه داشتن تا به پیروان آنها و افراد دیگر بگویند معتقدات اسلامی نمی تواند راهکاری برای نجات جامعه از فقر و محرومیت ارائه دهد و اسلام از توسعه و ترقی فاصله زیادی دارد .

 

اربابان کلیسا در خدمت استکبار جهانی

استکبار جهانی که همیشه در صدد از بین بردن موانع سوء استفاده های خود از جوامع انسانی است، وقتی که مشاهده کردند مذاهب آسمانی از بزرگترین سدهای پیشرفت او به شمار می رود، زیرا از مسایل منطبق با فطرت و گرایش های روحی انسانها به شمار می رود; در فکر سوء استفاده و منحرف کردن مسیر ادیان توحیدی افتاد و اربابان کلیسا، آئین مسیحیت را که در خلال قرون متمادی بارها دستخوش تحریف و دست اندازی سودجویان و طمعکاران گردیده، به عنوان سرپوش طلایی استعمار درآوردند . گروه های تبشیر و تبلیغ مسیحیت، مزاج افراد مسلمان را مطابق طبع امپریالیسم نمودند . در طول سه قرن گذشته مسیحیت دوش به دوش لشگریان غربی در کشورهای جنوب شرقی آسیا و دیگر مناطق این قاره گسترش یافت و پای مروجان اروپایی را به دور افتاده ترین روستاهای این نواحی گشود و این اعترافی است که در نشریه «نور عالم » ارگان رسمی مسیحیان در ایران، آمده است (۷) .

دولت فرانسه در اولین سال اشغال «الجزایر» کشیشان را مامور نمود که به شدت با اسلام مبارزه کنند و تعداد یک صد و پنجاه مسجد شهر الجزیره را مبدل به انبار غلات و اسلحه کرد و بعضی از آنها مانند مسجد کتشاوه را تبدیل به کلیسا کرد و دو مسجد را به میخانه تغییر داد و تمامی اوقاف مختص اسلامی را به خزانه فرانسه سرازیر نمود و حتی برای خواندن قرآن جریمه قائل گردید .

«لاوی گری » ، یکی از کشیشان، ضمن گزارشی برای مقامات فرانسه می نویسد:

«بر ما لازم است که مردم الجزایر را از قرآن جدا کنیم و اگر نتوانستیم، باید بکوشیم تا کودکان آنان را طبق دستورات انجیل تربیت نماییم و اگر این برنامه هم تحقق نیافت، باید آنها را به صحراهای دوردست انتقال دهیم » .

در دوران استعمار، حاکم سودان تمام نیروهای دولتی را تحت
اختیار مبشرین مسیحی در جنوب این کشور قرار داد و حتی از عبور یک بازرگان مسلمان از آن ناحیه جلوگیری نمود، کارمندی که در جنوب سودان مشغول کار بود، هرچه تقاضای انتقال داد، با او موافقت نکردند تا آن که با صدای بلند شروع به اذان گفتن نمود . همین امر موجب شد که با انتقالش موافقت کنند!

اما با وجود همه اینها خوشبختانه به دلیل حقانیت دین اسلام، این تلاش ها نافرجام ماند و استعمار متوجه این واقعیت گردید که پیکار شدید و تند امپریالیسم با اسلام، حس کنجکاوی عده ای را تحریک کرده و موجب می شود آنان به اسلام روی آورند .

«سنوک هرگرونیه » (Snouk Hurgronie) مستشرق معروف هلندی حکومت این کشور را از سخت گیری نسبت به مسلمانان در نواحی استعماری بیم داده می گوید:

«با عقاید مسلمانان هرگز نستیزید تا از پیش آمدهای سخت تر مصون باشید .

وی می افزاید:

«آنان در عقاید خود و اجرای شعائر دینی محکم و استوارند و اشکال تراشی در راه انجام مراسم و فریضه های دینی مسلمانان موجب نفرت و انزجار آنان از حکومت ها می شود» .

مجله لایف امریکایی یک بار نوشته بود:

«در آفریقا با وجود مسیونرهای بی شمار مذهبی مسیحی و مبالغ هنگفتی که هر روز برای تبلیغ مسیحیت در اختیار دارند، در مقابل هر ده نفر که مسلمان می شوند، به ندرت یک نفر به آیین مسیح می گرود درحالی که اسلام تاکنون به هیچ نقطه ای در جهان گروههای مبلغ نفرستاده و بالاخره بیمارستان، مسجد، و آموزشگاهی بنا ننهاده و به هیچ یک از وسایلی که مبلغین مسیحی در اختیار داشتند، مجهز نبوده است (۸) .

 

ثروت سرشار، فقر آشکار

کمتر جنبه ای از جغرافیای سیاسی خاورمیانه و شمال آفریقاست که به نحوی تحت تاثیر ثروت هنگفت حاصل از نفت قرار نگرفته باشد، اصولا نفت; علت وجودی برخی از کشورهای این منطقه را تشکیل می دهد . تحدید حدود مرزهای سیاسی بر روی خشکی و آب به طور مکرر تحت تاثیر وجود نفت صورت گرفته است . چون نفت در تشدید عدم توازن توزیع جغرافیای ثروت نقش بسزایی ایفا کرده در تغییر موازنه قدرت در درون منطقه نیز مؤثر بوده است .

گاهی محرک اختلاف بین همسایه ها و گاهی برعکس; مشوق همکاری منطقه ای بوده است . همین ثروت طبیعی موجب شده که ابرقدرت ها در استیلای سیاسی به خاورمیانه با یکدیگر در رقابت شدید و حتی رویارویی باشند .

نه میدان از ده میدان بسیار بزرگ نفتی و ۲۸ میدان از میدانهای ابرغول پیکر در خاورمیانه واقع شده اند، تنها چهار کشور عربستان سعودی، کویت، ایران و عراق ۸۰% ذخایر نفتی منطقه یا یک چهارم ذخایر جهانی و حدودا ۵ برابر ذخائر ایالات متحده را دارا هستند . نفت این ناحیه فوق العاده ارزان و با هزینه ای اندک استخراج می شود . حداقل ۸۰% نفت مصرفی اروپای غربی و ژاپن توسط کشورهای خاورمیانه تامین می شود و در حقیقت حیات اقتصادی اکثر کشورهای توسعه یافته متکی به نفت این منطقه است . اما باید به این نکته نیز واقف بود که عمر منابع نفتی کوتاهند و بخش اعظم نفت خاورمیانه و شمال افریقا در چند دهه دیگر تمام می شود، اکتشافات بزرگ خارج از خاورمیانه و شمال افریقا منجر به کاهش اهمیت نسبی جهانی منطقه شده و در تضعیف اوپک (سازمان کشورهای صادر کننده نفت) مؤثر خواهد بود (۹) .

نکته دیگر این که کشورهای خاورمیانه با وجود برخورداری از این ثروت، به برنامه های سیاسی کشورهای مصرف کننده نفت وابسته بوده اند و نوسانات در بهای نفت در تزلزل قدرت سیاسی آنان دخالت داشته است . به علاوه این منابع سرشار خدادادی نتوانسته کشورهای نفت خیز را به سوی رشد و توسعه ای همه جانبه سوق دهد و تفاوت آشکار طبقاتی در سرزمین های خاورمیانه، نارسایی در تسهیلات رفاهی، بهداشتی و سوادآموزی شهروندا
ن، نموداری از عقب افتادگی کشورهای مزبور از سیر توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی می باشند .

 

پی نوشت:

۱) نک: نقطویان، دکتر کیا، ص ۱۵، زندگانی شاه عباس اول، نصرالله فلسفی، ج ۱، ص ۴۴، سیاست و اقتصاد در عصر صفوی، باستانی پاریزی، و نیز مقاله نامبرده به نام جزر و مد سیاست در امپراتوری صفوی، یغما، سال ۲۰، ص ۵۲ .

۲) خاطرات همز جاسوس انگلیس در ممالک اسلامی، ترجمه دکتر محسن مؤیدی، ص ۳۱ .

۳) همان، ص ۴۱ .

۴) همان، ص ۶۳ .

۵) همان، ص ۱۰۲ – ۱۰۳ .

۶) اسناد و مدارک در بارگاه بهائیگری، فضل الله صبحی مهتدی، ص ۱۳۷ – ۱۳۸ .

۷) مجله نور عالم، سال ۱۴، شماره ۸، ص ۱۷ .

۸) ماخذ پیشین، ص ۱۸۸ – ۱۸۹ . البته در سالهای اخیر گامهایی در جهت اعزام مبلغان به خارج از کشور برداشته شده است، اما هنوز با حجم تبلیغات مسیحیان، فاصله زیادی دارد .

۹) جغرافیای سیاسی خاورمیانه و شمال افریقا، ص ۴۲۷ و ۴۶۷ .

 

منابع مقاله: مجله مکتب اسلام