باید فرهنگ تقریب را در میان عموم گسترش داد

 

 

 

 

فرهنگ تقریب ، باید به عرصه عمومی اجتماع راه پیدا کند. و در تعلیم و تربیت و موعظه و ارشاد به آن پرداخته شود. باید به گونه ای فرهنگ سازی شود که مردم درک کنند که « تنوع » منافاتی با « وحدت » ندارد.

ما شاهد طراحی نقشه های گمراه کننده ای در عرصه ی تربیت مذهبی هستیم، که بر اختلافات تمرکز می کند و تصویر دروغینی از طرف مقابل نشان می دهد.

در جریان «تقریب» ازنخبگان، علما و فرهنگیان انتظار می رود که درعرصه ی تفکر، استدلال و در راه و روش، در را به روی اندیشه ها و نظرات مختلف مسلمانان باز کنند. اما مساله اینجاست که نباید فعالیت های تقریبی منحصر به این طبقه نخبه شود. بلکه ضروری است فعالان عرصه تقریب به این سمت پیش بروند که فرهنگ تقریبی را بین عامه مردم و در برنامه های تربیتی و در موعظه و ارشاد وارد سازند. به شکلی که ترویج مفردات تقریبی در بین مسلمانان، باعث احیای عناوین مشترک در کنار عناوین خاص مذهبی شود. و این مساله در عبادات، معاملات، ارتباطات، عقاید ومکتب و مسلک دیده شود. تا در نتیجه ی آن مردم پیش از آشنایی با ویژگی های خاص مذهبی، با اشتراکات مذهبی شان عمیقا آشنا شوند.

فایده این فرهنگ سازی این است که مردم می فهمند «تنوع» با «وحدت» منافاتی ندارد. و تفکر وحدت محور، منکر تنوع در تفاصیل نمی شود. و نیز به جایی برسند که بدون هیچ عذاب روحی، سخنان مشترک افراد دو مذهب را قبول کنند. و نیز در را به روی نکات مثبتی که در هر دو مذهب وجود دارد باز کنند.

بنابراین اگر در گروه مقابل، عقاید و مواضعی وجود دارد که مخالف عقاید ماست، دلیل نمی شود که ما در را به روی آنها ببندیم. بلکه باید با فکری باز با آنها ارتباط برقرار کرد و نظرمان به مسائل مشترک، اخلاق عامه و عقاید و مواضع صحیح باشد. هر چند به شکل جزیی.

امروز می بینیم که طرح و نقشه ای گمراه کننده در تربیت اسلامی وجود دارد که سعی می کند مسلمانان را از یکدیگر دور کند. و در این راستا به جای توجه به اشتراکات، بر اختلافات تاکید می کند. و نیز در معرفی طرف مقابل، بر روی نقاط منفی تمرکز می کند و به تخریب او می پردازد. و از طرف دیگر در معرفی طرف هم عقیده خود، فقط بر نقاط مثبت تکیه می کند و با شیفتگی به معرفی او می پردازد.

این جریان نمی گذارد سخنانی مطرح شود که برای طرف دیگر آگاهی صحیح و متعادلی ایجاد کند. و این امر باعث می شود جامعه سنی و شیعی چیز زیادی از یکدیگر ندانند. و در نتیجه خرافات تصوری، در وجدان عمومی مردم، نفوذ می کند و نگاهی غلط و انحرافی به شیعه و سنی ایجاد می شود. و همین ها است که برای گرایش های متعصب و متحجر و نیز دستگاه های اطلاعاتی مستکبران و کفار و گمراهان، فرصتی فراهم می آورد تا به طرف دیگر اتهام بزنند و او را تکفیر کنند و گمراهش بخوانند. هر چند با این همه، ما شاهد هیچ واکنشی در مقابل این روش های خصمانه نیستیم.

فرهنگ تقریبی و وحدت گرا، باید تبدیل به فرهنگی مردمی، عمومی و تاثیرگذاردر وجدان وحدت گرای عامه ی مردم شود.  باید در برنامه های عمومی مانند نمازهای جمعه و جماعت، و در معاملات و ارتباطات قانونی و شرعی مشارکت کرد. زیرا این ها تضمین کننده تقریب مواضع و باعث متعادل شدن گرایش ها می شود.

به گمان ما، جوامع مختلطی که افکار و مذاهب متنوعی دارند، فرصت های بسیاری را برای تغییر شرایط ایجاد خواهند کرد. و شرایطی را به وجود می آورند که علاوه بر امکان ارائه تصویر واضح تر، امکان مطرح کردن بسیاری از پرسش ها نیز فراهم شود. تا در پی آن به دنبال جواب های مشخص و استوارباشیم. و در نتیجه فضای بازی برای همکاری به وجود می آید. که می توان در سایه آن به فرصت های جدیدی درعرصه وحدت و تقریب دست پیدا کرد.

آن چه که امروز در جریان است نیز باعث می شود بر نکات گفته شده تاکید کنیم. ما می بینیم که استکبار جهانی و کفر عالمی نقشه حساب شده ای را طراحی کرده است تا رابطه بین مسلمانان را تخریب کند. و آنها را از نقاط مشترکی که در عرصه های فکری، سیاسی، اجتماعی و امنیتی دارند، دور کند. و ویژگی های خاص مذهبی شان را – در شکل ابهام آمیز و آشفته اش – به عنوان مانعی روحی و اجتماعی قرار دهد، تا نتوانند بر اساس اشتراکات اسلامی با یکدیگر روبه رو شوند.

ما مشاهده می کنیم «وحدت اسلامی» در نظر استکبار جهانی، از «ممنوعات سیاسی» محسوب می شود. مسیر سیاست جهانی نیز به سمت نابودی مصالح مسلمانان و در جهت منافع مستکبران است. و ارتباط مسلمانان با یکدیگر خط قرمز این سیاست است. و از همین روست که امروزه وحدت و تقریب دو عنوان بزرگ و مهم عرصه سیاست و عرصه نبرد با استکبار جهانی و شیطانی قلمداد می شود.

بنابراین باید تلاش شود که هر مسلمان تصویر کامل و درستی از مسلمانان مذاهب دیگر داشته باشد. به شکلی که تمام ویژگی های مثبت و منفی طرف دیگر را لحاظ کند. و همین نکته است که فکرها را به یکدیگر نزدیک، و قلب ها را گشوده و مواضع را یکسان می کند. و باعث می شود که همه با آگاهی از تمام خصوصیات داخلی و خارجی، نگاهی جامع به اسلام داشته باشند.

دیگر اینکه این فضا باعث می شود شما معلومات جدیدی را کسب کنید. ک
ه همین باعث ایجاد سوالاتی می شود. و این ابهام ها و سوال ها به یک «گفت و گوی ایجابی» منجر می شود. بنابراین انسان مسلمان با دیدی باز و روشنفکرانه، باید تمام این مطالب را پایه های فکری معنوی و عملی جهت گیری های اسلامی خودش قرار دهد.

مشکلی که ما در جهان اسلام داریم و بعد تاریخی هم دارد، واضح نبودن تصویر از طرفی و دروغین بودن تصویر از طرف دیگر است. امری که گاهی سبب می شود که فکر کنیم کافران به مسلمانان نزدیک ترند، تا مسلمانان به مسلمانان! و این همان طریقه یهودیان است که در باره مشرکان می گفتند. آنها، از کسانى که ایمان آورده ‏اند، هدایت شده ترند(۱) که این از بغض و کینه متعصبانه نشات می گیرد. زیرا بخش درخشان تصویر، هیچ فرصت عاقلانه ای را برای برقراری ارتباطات ندارد. در حالی که طرف سیاه این تصویر، تمام فرصت های صحبت و اثرگذاری را در اختیار دارد. پس ضروری است که فعالان، از دریچه انصاف و عدالت – که مورد تاکید اسلام است – به مسائل نگاه کنند. تا بین دشمن و دوست با انصاف و برابری رفتار کنند. چنانکه خداوند در قرآن کریم می فرماید:

دشمنی با جمعیّتی، شما را به گناه و ترک عدالت نکشاند! عدالت کنید، که به پرهیزگاری نزدیکتر است (۲)

و هنگامی که سخنی می گویید، عدالت را رعایت نمایید، حتی اگر در مورد نزدیکان (شما) بوده باشد (۳)

 

پانوشت:

۱ – نساء ۵۱

۲- مائده ۸

۳- انعام۱۵۲

نویسنده یادداشت : علامه سید محمد حسین فضل الله
مترجم: م.س.اقدامی