از کوچۀ تقریب تا بزرگراه وحدت اسلامی

 

 

 

 

تصور الگوی واحدی از وحدت اسلامی با اما و اگرهای بسیاری همراه است؛ زیرا نواندیشان، مصلحان و صاحبان هر یک از عقاید و مذاهب گوناگون اسلامی، تلقی خاصی از این موضوع دارند؛ برای نمونه امروز بسیاری از اندیشمندان، «وحدت اسلامی» را نوعی یکپارچگی مصلحتی در ابعاد گوناگون سیاسی و اجتماعی می¬دانند و اهتمام به مشترکات دینی و رفع سوء تفاهم¬های مذهبی و فکری را با عنوان «تقریب مذاهب» و به عبارت بهتر «تقریب بین صاحبان مذاهب» می¬شناسند، اما واقعیت این است که وحدت مطلوب و حقیقی، هم در عرصۀ سیاسی و اجتماعی و هم در زمینه¬های فکری و مذهبی رخ می-نماید. وحدتی پایدار است که بر اساس نزدیکی بین باورهای انواع مذاهب استوار باشد؛ تقریبی اساسی بین اصول و ارکان مذاهب و نه تقریب صوری و شعاری بین معدودی از اندیشمندان چند مذهب.

عده‌ای راه رسیدن به وحدت اسلامی موعود در مصحف شریف و تقریب مذاهب را، اکتفا به مشترکات اسلامی و حذف اختلاف‌ها و تمایزات مذهبی دانسته و عده¬ای دیگر از ایدۀ هضم، ادغام یا گزینش یکی از مذاهب سخن به میان آورده¬اند. در این میان گروهی نیز دیدگاه «اسلام بلامذاهب» را مطرح کرده¬اند. گروهی دیگر نیز وحدت‌طلبی را در سایۀ دعوت به مذهب خویش جستجو نموده¬اند. هریک از این اندیشمندان، به‌رغم دلسوزی برای جامعۀ اسلامی، با تکیه بر مفروضات و مقبولات سیاسی و مذهبی خود سخن گفته¬اند و مسلم است که پیروی از نظریات آنها نه تنها ممکن و پذیرفتنی نیست و نتیجه¬ای جز بی‌توجهی به میراث علمی و فرهنگی مسلمانان در پی نخواهد داشت، بلکه سبب اختلافات جدیدتر خواهد شد. گرچه هر یک از فرقه‌های اسلامی و صاحبان اندیشه¬های کلامی و فقهی به معتقدات و اجتهادات خود پایبندند و طبیعی است که مدافع آن نیز باشند، مداخلۀ اصول ویژه و متمایز مذهبی و محور قرار دادن آن‌ها برای وحدت، راه به جایی نمی¬برد و نباید در تعریف یا تشویق به وحدت اسلامی مدنظر قرار گیرد.
وحدت مطلوب و حقیقی مسلمانان را باید بر پایۀ مبانی و اصول دینی استوار کرد و آن را «وظیفه‌ای دینی» دانست. طرح وحدت مصلحت‌اندیشانه و زودگذر و تأکید بر ضرورت زمانی یا وجود خطرهای بالفعل و بالقوه در قالب وحدت تاکتیکی یا سیاسی برای مفهوم مقدس وحدت اسلامی، چیزی جز حفظ آتش در زیر خاکستر نخواهد بود. اینکه برای مثال گروهی را مشرک، مرتد، کافر و … بدانیم، اما تصمیم بگیریم که به خاطر حفظ مصلحت، مدتی با آن‌ها مماشات کنیم، نه تنها نزد طرف مقابل پذیرفته نخواهد بود و به طور مسلم راه به جایی نخواهد برد، بلکه با توجه به وجود نفاق در چنین روشی، بر کینه¬ها و عقده¬های رقیب نیز می‌افزاید. برای تقریب و وحدت ماندگار و محکم لازم است که پیروان هر یک از مذاهب اسلامی، اندیشمندان دیگر گروه¬های فکری را به‌رغم اختلاف در مراتب، مسلمان و اهل ایمان و نجات بدانند. آنها باید ایمان را در انحصار خویش ندانند و پذیرش مفروضات و مقبولات فکری و تاریخی خویش را مرز بین کیفر و ایمان نپندارند.
التزام به وحدت‌طلبی به معنای واقعی آن مؤید این نکته است که آنچه جامعۀ اسلامی را در گذشته و حال دچار آسیب و مشکل کرده است و می¬کند، وجود دیدگاه¬های متنوع کلامی، فقهی و … نیست، بلکه مشکل اصلی را باید بیشتر از همه در نوع نگرش¬ها، رفتارها، سوء تفاهم¬ها، سیاه‌نمایی¬ها و احیاناً تحریک احساسات مذهبی جست. به فرمودۀ شهید بزرگوار مطهری(ره) تهدیدی که از ناحیۀ سوء تفاهم‌های بی¬جا و خوب درک نکردن یکدیگر متوجه مسلمانان است بیش از آن است که از ناحیۀ خود اختلافات مذهبی متوجه آنهاست.
پرهیز از تکفیر نابجای مسلمانان، یکی پیش شرط‌های روشن پذیرش اختلاف افکار و تعدد برداشت¬ها و اجتهادهای ضابطه-مند است، البته به شرط تخطی نکردن از حوزۀ دین و مشترکات دینی. تفکر به طور معمول از تنگ‌نظری و بدبینی، مطلق‌اندیشی و جهل به معتقدات و مبانی اندیشه، دیگران ریشه گرفته و بیشترین زیان را متوجه جامعه و فرهنگ اسلامی کرده است. بسیاری از کشمکش¬های خونین، فرقه¬ای، قتل و حبس اندیشمندان و نیز نابودی آثار ارزشمند فکری، از چنین روش و منشی ناشی شده، که اکنون نیز به قوت خود باقی است. خوارج براساس «تکفیر» گرد هم آمدند و به شکل فرقه¬ای رسمی کار خود را آغاز کردند. این شیوه متأسفانه همچنان بین گروه¬های سیاسی، کلامی و فقهی دنبال می‌شود.
سخنان پیامبر(ص) دربارۀ ضرورت همبستگی اجتماعی، تفاهم، همدلی و اخوت ایمانی و نفی تفرقه و نیز مبانی، موانع و عوامل و زمینه¬های این دو، فراوان است. اساساً همۀ مکارم اخلاقی که از زبان ایشان به مثابۀ فلسفۀ بعثت بیان شده، چیزی جزء ایجاد جامعه¬ای دینی بر پایۀ اخوت، هم¬زبانی، هم¬دلی، گذشت، صفا، خیرخواهی، حسن ظن، انصاف، مهرورزی، معاشرت نیکو با هم¬کیشان و هم¬نوعان، پرهیز از ستیز، سرزنش، سوء ظن، غیبت، تعصب و اتهام ناروا به مسلمانان و رذایل اخلاقی دیگر نبوده است و نیست. نصایح اخلاقی آن حضرت سرشار است از تعابیری همچون رفتار نیکو، درستی و راستی، سلام، مصافحه و مصالحه.
در این میان نکتۀ مهم آن است که حساب گروه¬های انحرافی و بدعت¬گذاری همچون غلات و نواصب
(با حفظ دقت در مفهوم و مصداق این دو)، که همواره مطرود جامعۀ اسلامی بوده و به اتفاق فریقین از جرگۀ مسلمانی خارج‌اند، از دیگر مسلمانان جداست؛ بنابراین پیروان همۀ فرقه‌های اسلامی مجازند از هویت مذهبی خود دفاع و محافظت کنند؛ البته هویتی مشروع، که بتوان از آن دفاع کرد، و با تکیه بر باورهای استوار قرآنی که از مشترکات و اصول خدشه‌ناپذیر تفکر اسلامی است. وحدت‌طلبان واقعی باید میان ماهیت و اصول قوام‌بخش دین و ویژگی¬های فرقه¬ای، هرچند بتوان از آنها دفاع کرد، مرز نهند و مختصات فقهی و کلامی خود را، حتی اگر از اسباب کمال دین و رشد و ارتقای معرفت و قرب بیشتر به حق باشد، به حساب اصول خدشه‌ناپذیر دین نگذارند چه رسد به معتقداتی که اهمیت کمتری دارند.
بنابراین وحدت اسلامی مطلوب و ثمربخش، اهتمام برای رسیدن به نوعی یگانگی در منافع و اهداف و تقریب در باورهای دینی کسانی است که به‌رغم اجتهادات گوناگون، مشترکات بسیاری دارند؛ از جمله اینکه معتقد به خدایی واحد، پیام¬آوری شناخته‌شده و برخوردار از یک کتاب آسمانی مشترک به نام قرآن مجید هستند و چشم¬انداز و هدف اصلی آنها سعادت دنیوی و اخروی و قرب الهی است. در وحدت مطلوب اسلامی باید پذیرفت که مسلمانان به‌رغم اجتهادهای کلامی، فقهی و سیاسی گوناگون، «امت واحده» هستند. عوامل قوام‌بخش این امت نیز، پذیرش اصول مشترکی چون توحید، نبوت، معاد و اعتقاد به التزام به احکام و فروع عملی مورد قبول همۀ مسلمانان است. با پذیرفتن این اصل، هیچ¬یک از اختلافات جزئی و دیدگاه‌های متفاوت فقهی، کلامی، تاریخی و … نمی¬تواند به واحد بودن این امت خدشه¬ای وارد کند.
 
 

یادداشت دكتر ريحانه شهر بافي